صفحه اصلی / مقالات / آب، ماده /

فهرست مطالب

آب، ماده

آب

نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 15 دی 1400 تاریخچه مقاله

احکام آبهای کلان

انبوهی حجم آب در دریاها و رودهای بزرگ و نقصان‌ناپذیری منابع آن، دست‌کم با روشهای بهره‌برداری سنتی، این ضرورت را که برای بهره‌گیری از این‌گونه منابع و پیشگیری از منازعات، محدودیتهای ویژه‌ای در نظر گرفته شود، به‌طور طبیعی منتفی ساخته است (نک‍ : ماوردی، 226؛ ابویعلى، 214). بااین‌وصف، در منابع فقهی در سطحی محدود، به احکام استفاده از آبهای کلان پرداخته شده است. احکام فقهی مربوط را می‌توان در این دو بخش طبقه‌بندی کرد: احکامی که با سلب حقوق مردم در اثر تصرف شخص یا اشخاص بخصوص برخورد می‌کنند و احکامی که یک تکلیف تأسیسی اسلامی را مطرح می‌سازند.

در مورد نخست، اصل حکم بر قاعدۀ لاضرر استوار است و هرگونه تصرفی که اضرار به مردم و سلب حقوق مشترک آنان در استفاده از آب تلقی شود، ممنوع خواهد بود. به‌عنوان نمونه، قراردادن ظرفهای بزرگ جمع‌آوری آب شیرین در محلهایی از رود که سبب ایجاد خطر برای کشتی‌رانی گردد، ممنوع دانسته شده است (مثلاً نک‍ : ابویوسف، 93).

اما نمونۀ بارز احکام تأسیسی دربارۀ آبهای کلان، مالیات مربوط به صید جواهر و مواد عطری است. در روایات امامیه، از احادیث متعددی برمی‌آید که آنچه با غواصی به دست می‌آید، یکی از 5 موضوع مشمول پرداخت خمس است (نک‍ : حر عـاملی، 6/ 339-341). همچنین در روایتی از امام صادق (ع) بر تخمیس «عنبر و لؤلؤ» تصریح شده، و در روایتی از امام کاظم (ع) به تعمیم خمس در تمامی جواهرات مستخرج از آب اشاره گردیده است (نک‍ : همو، 6/ 347؛ نیز قاضی نعمان، 1/ 250).

قول دربارۀ وجوب خمس بر عنبر، در روایات اهل سنت از برخی صحابه نیز نقل شده است (نک‍ : ابویوسف، 70، به روایت از خلیفه عمر؛ حمید بن زنجویه، 2/ 752، از ابن‌عباس؛ قس: همو، 2/ 757، روایاتی مبنی بر پرداخت عشر نه خمس به نقل از عمر).

به‌طور کلی وجوب پرداخت خمس در جواهرات و عنبر مستخرج از آب، در فقه امامیه حکمی ثابت است، ولی دربارۀ اشتراط غوص یا نصاب اختلاف‌نظرهایی وجود دارد (نک‍ : علامۀ حلی، 2/ 32-33).

در میان مذاهب فقهی اهل سنت، قول مشهورْ معاف‌بودن جواهرات دریا و عنبر از پرداخت خمس است، ولی برخی از فقیهان متقدم چون عبیدالله بن حسن عنبری، فقیه بصری و قاضی ابویوسف، نظری موافق امامیه ابراز داشته‌اند (نک‍ : ابویوسف، همانجا؛ طوسی، الخلاف، 1/ 197؛ نیز برای نظریه‌های مشابهی از ابن‌شهاب زُهری، عمر بن عبدالعزیز و روایتی از احمد بن حنبل، نک‍ : حمید بن زنجویه، 2/ 754؛ ابن‌هبیره، 1/ 147).

 

مآخذ

ابن‌آدم، یحیى، الخوارج، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، 1347 ق/ 1928 م؛ ابن‌اثیر، مبارک، النهایة، به کوشش ظاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره، 1383 ق/ 1963 م؛ ابن‌بابویه، محمد، من لایحضره الفقیه، نجف، 1376 ق؛ ابن‌رشد، محمد، بدایة المجتهد، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ ابن‌سعد، محمد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش ادوارد زاخاو و دیگران، لیدن، 1904- 1918 م؛ ابن‌شبه، عمر، تاریخ المدینة المنورة، به کوشش فهیم محمد شلتوت، مکـه، 1369 ق/ 1979 م؛ ابن‌قدامـه، عبدالله، المغنی، بیـروت، 1404 ق/ 1984 م؛ ابن‌ماجه، محمـد، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1952- 1953 م؛ ابن‌منظور، لسان؛ ابن‌هبیره، یحیى، الافصاح، حلب، 1366 ق/ 1947 م؛ ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، دار احیاء السنة النبویه؛ همو، مسائل الامام احمد، به کوشش محمد رشید رضا، بیروت، دار المعرفه؛ ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، به کوشش رضا استادی، اصفهان، 1403 ق؛ ابوعبید قاسم بن سلام، الاموال، به کوشش عبدالامیر علی مهنّا، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ ابویعلى، محمد، الاحکام السلطانیة، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، 1386 ق/ 1966 م؛ ابویوسف، یعقوب، الخراج، بیروت، 1399 ق/ 1979 م؛ ازرقی، محمد، اخبار مکة، به کوشش رشدی صالح ملحس، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ بخاری، محمد، صحیح، با حاشیۀ سندی، بیروت، دار المعرفه؛ ترمذی، محمد، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، 1357 ق/ 1938 م؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1362 ش؛ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة، بیروت، 1391 ق؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش گ. لسترینج، لیدن، 1331 ق/ 1913 م؛ حمید بن زنجویه، الاموال، به کوشش شاکر ذیب فیاض، ریاض، 1406 ق/ 1986 م؛ حمیری، عبدالله، قرب الاسناد، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه؛ خرشی، محمد، شرح على مختصر سیدی خلیل، قاهره، 1318 ق؛ دبا؛ شربینی، محمد، مغنی المحتاج، قاهره، 1352 ق؛ شهید اول، محمد، اللمعة الدمشقیة، قم، 1406 ق؛ طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، نجف، 1378 ق؛ همو، الخلاف، به کوشش کاظمینی بروجردی، تهران، 1377 ق؛ همو، الفهرست، نجف، کتابخانۀ مرتضویه؛ همو، المبسوط، به کوشش محمدتقی کشفی، تهران، 1387 ق؛ علامۀ حلی، حسن، مختلف الشیعة، تهران، 1323 ق؛ غنیمی، عبدالغنی، اللباب، به کوشش محمود امین نوادی و محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، 1383 ق/ 1963 م؛ قاضی نعمان، دعائم الاسلام، به کوشش آصف فیضی، قاهره، 1383 ق/ 1963 م؛ قانون مدنی ایران؛ قدوری، احمد، «مختصر»، همراه اللبـاب (نک‍ : هم‍ ، غنیمی)؛ قرآن کریم؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش جلال‌الدین طهرانی، تهران، 1361 ش؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، 1377 ق؛ کندی، محمد، بیان الشرع، مسقط، 1404 ق/ 1984 م؛ مالک بن انس، الموطأ، کراچی، کارخانۀ تجارت کتب؛ ماوردی، علی، الاحکام السلطانیة، قاهره، 1393 ق/ 1973 م؛ محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، نجف، 1389 ق/ 1969 م؛ محلی، جلال‌الدین، «شرح منهاج الطالبین»، در هامش حاشیة على شرح منهاج الطالبین، قاهره، مکتبة عیسی البابی الحلبی؛ مرداوی، علی، الانصاف، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ مرغینانی، برهان‌الدین، «الهدایة»، همراه با شرح فتح القدیر، قاهره، 1319 ق؛ مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالبـاقی، بیروت، 1375 ق/ 1955 م؛ مفید، محمد، المقنعة، قم، 1410 ق؛ نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسى شبیری زنجانی، قم، 1407 ق؛ نسایی، احمد، سنن، قاهره، 1348 ق/ 1930 م؛ یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقى، نجف، 1348 ق؛ نیز:

EI2; Gesenius, W., A Hebrew and English Lexicon, Boston, 1906; Hinz, W., Islamische Masse und Gewichte, Leiden/ Köln, 1970.

احمد پاکتچی

 

IV. در فرهنگ ایران باستان

در چاپ اول آمده است.

 

V. در فرهنگ و اندیشۀ اسلامی

آب به‌عنوان یکی از آشناترین پدیده‌های طبیعت همواره در طول تاریخ، توجه بشر را به خود معطوف ساخته، و افزون‌بر بهره‌برداریهای روزمره، این عنصر ارزشمند در جهان‌بینی و اندیشه‌های دینی و فلسفی نیز جایگاهی استوار داشته است. بدین‌سان، در ادیان بزرگ آسمانی و به‌ویژه در دین اسلام، آب همچون عنصری آغازین در آفرینش جهان هستی، موهبتی زندگی‌بخش و شویندۀ ناپاکیها شناسانیده شده است.

 

آب، سرچشمۀ حیات

در آیات چندی از قرآن کریم، از آب به‌عنوان مایۀ زندگی یاد شده، و در فرازی چنین آمده است: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیٍّ»: ما هر چیز زنده را از آب ساختیم (انبیاء/ 21/ 30) و در فرازی دیگر بیان شده است: «وَاللّٰهُ خَلَقَ کُلَّ دابَّةٍ مِنْ ماءٍ»: خداوند همۀ جنبندگان را از آب آفرید (نور/ 24/ 45). افزون‌براین، در آیات متعددی از قرآن کریم، از زنده‌کردن گیاهان و رویانیدن آنها با آب سخن رفته (انعام/ 6/ 99؛ ابراهیم/ 14/ 32؛ طه/ 20/ 53)، و از حیات‌بخشیدن به زمین، پس از مرگش، با آب، گفت‌وگو شده است (بقره/ 2/ 164؛ نحل/ 16/ 65؛ عنکبوت/ 29/ 63).

این رابطۀ میان آب و زندگی بالطبع به روایات اسلامی راه یـافته، و بـا الفـاظ برگرفتـه از قرآن بیـان شـده اسـت (مثلاً نک‍ : الاختصاص، 38). نمونه‌ای شایان توجه در احادیث مربوط به دوزخیان بخشوده‌شده در جهان واپسین دیده می‌شود که به هنگام پای‌نهادن در بهشت، بهشتیانْ آب بر پیکر سوختۀ آنان فرومی‌ریزند و این آب بر پیکر آنان گوشت رویانیده، بدان شادابی دوباره می‌بخشد (نک‍ : ترمذی، 4/ 713؛ دارمی، 2/ 332). همچنین در حدیثـی آمده است کـه امام جعفر صادق (ع)، در پاسخ کسی کـه دربارۀ طعم آب پرسش کرد، فرمودند: طعم آب، طعم حیات است (کلینی، 6/ 381؛ طبرسی، فضل، 7/ 45، به نقل از عیاشی).

گفتنی است در یک بحث کهن کلامی دربارۀ ماهیت نفس انسانی، نظریه‌ای متروک وجود دارد که در آن نفس انسان، همان جزء آبیِ پیکر او (الجزء المائی) پنداشته شده است (نک‍ : بیاضی، 93-94).

 

آب و آفرینش نخستین

در نظریه‌های بسیار دیرین دربارۀ آفرینش، همواره آب نقش اساسی داشته است. در داستان بابلی آفرینش، در آغازین‌روزهای پیدایی جهان، تنها آب بوده است (نک‍ : ER, XV/ 352). از نمونه‌های فلسفی نیز باید به نظریۀ تالس، قدیم‌ترین فیلسوف مشهور یونان (سدۀ 6 ق‌م)، اشاره کرد که آب را سرچشمۀ تمامی اشیاء و اصل نخستین یا «آرخه» می‌دانست (نک‍ : لیدل، 189؛ خراسـانی، 128)، نظریه‌ای کـه بعدهـا در جهـان اسلام مورد توجه فیلسوفان و متفکران مسلمان قرار گرفت (مثلاً نک‍ : ابن‌سینـا، 1/ 256؛ شهرستـانی، 2/ 67). نظیر این نظریه که آب به‌سان عنصر نخستین در آفرینش جهان هستی تلقی گردد، در پاره‌ای از روایات اسلامی نیز یافت می‌شود. در حدیثی نبوی به روایت ابوهریره، چنین آمده است: «خداوند همه‌چیز را از آب آفرید» (احمد بن حنبل، 2/ 323، 493؛ نیز نک‍ : ترمذی، 4/ 672-673؛ سیوطی، 4/ 317، 318) و در روایتی منتسب به امام باقر (ع) نیز آبْ نخستین آفریدۀ خداوند شمرده شده است و خلقت تمامی اشیاء را از آن دانسته‌اند (نک‍ : کلینی، 8/ 94-95؛ ابن‌بابویـه، التوحید، 66-67).

در داستانی بلند دربارۀ آفرینش چنین آمده است که چون خداوند بر آن شد تا کیهان را بیافریند، نخست گوهری سبزرنگ پدید آورد و آنگاه که با دیدۀ هیبت در آن نگریست، به آب مبدل شـد (نک‍ : ثعلبی، 4؛ کیذری، 1/ 157؛ نیشـابوری، 3؛ قس: مجلسی، 54/ 198، 200: روایت ابوالحسن بکری).

بازتاب این پندارها را در اندیشه‌های ابن‌عربی، عارف نامدار مغربِ اسلامی نیز می‌توان یافت. او اصل عناصر را آب می‌داند و خاک و هوا و آتش را نیز از آب دانسته است (نک‍ : 2/ 677).

همچنین گاه در روایات به‌طور جزئی‌تری به نقش آب در آفرینش آسمانها و زمین پرداخته شده است. در مجموعه‌ای از روایات، نگرشی تقریباً مشترک عنوان شده است، مبنی بر اینکه خداوند در «آبِ نخستین» حرکتی تند پدید آورد که حاصل آن پدیدارشدن «بخار» و «زبد» (کف آب) بود. زبد مایۀ آفرینش زمین شد و از بخار، آسمانها پدید آمد (مثلاً نک‍ : ابن‌بابویه، علل ... ، 2/ 593؛ مجلسی، 57/ 252؛ سیوطی، 6/ 250). در پاره‌ای از روایات، «موج مکفوف» (موج مهارشدۀ آب)، منشأ پیدایش آسمان دانسته شده، و گاه این امر تنها ویژۀ آسمان دنیا تلقی شده است (همو، 1/ 44؛ نیز نک‍ : نهج البلاغة، خطبۀ 1).

در روایـات مشابه، گاه به‌جای «بخار»، به‌عنوان مادۀ آفرینش آسمانها، از «دخانِ (دود) آب» یاد شده است و این می‌تواند از آیۀ «ثُمَّ اسْتَوى اِلی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ ... » (فصلت/ 41/ 11) تأثیر گرفته باشد (نک‍ : التفسیر، 144؛ فرات کوفی، 66؛ کلینی، 8/ 153؛ سیوطی، 1/ 43). در روایتی دخان و آب توأماً مادۀ سازندۀ آسمانها شناخته شده‌اند (نک‍ : همو، 1/ 44) و این تصور تا حدودی با پندار عنوان‌شده در نوشته‌های مدراش قابل مقایسه است که در آنها لفظ عبری «شماییم» (به معنی آسمانها)، مرکب از دو واژۀ «اش» (آتش) و «ماییم» (آبها) دانسته شده، و چنین تصور شده است که آسمانها همچون نام خود، از دو عنصر آتش و آب پدید آمده‌اند (نک‍ : کوئن، 30؛ یلقوط شمعونی، I/ 4؛ قس: ابن‌بابویه، همان، 1/ 2، مبنی بر مرکب‌بودن واژۀ «سماء» از «وسم» و «ماء»). در روایات اسلامی، اندک‌نمونه‌هایی نیز یافت می‌شود که در آنها آفرینش هوا بر آب مقدم دانسته شده است. برپایۀ روایتی در تفسیر علی بن ابراهیم قمی (1/ 321-322)، هوا نخستین آفریدۀ خداوند بوده، و آب پس از آن خلق شده است. روایاتی که دربارۀ آفریده‌های پیش از آسمانها و زمین، از قرارداشتن عرش بر آب، و آب بر هوا سخن گفته‌اند (همو، 2/ 69؛ عیـاشی، 2/ 140) نیز در کنار نمونه‌های یادشده قرار دارد.

شاید با توجه به همین دسته از روایات، و در پی جمع آن با روایات مشهور است که ابن‌عربی می‌گوید: آب اصل صورتهای طبیعی، و هوا اصلِ زندگی جهان طبیعی است. صورت هوا از آب است و روح آب از هوا ست (نک‍ : دبا، 4/ 257).

گفتنی است که باور به ظاهر این روایات، ممکن است در برهه‌هایی از زمان، نزد برخی گروههای سنت‌گرا معمول بوده باشد، ولی متفکران عقل‌گرای اسلامی از مذاهب گوناگون، هرگز این روایات را با مفهوم ظاهری آنها پذیرا نشده‌اند و در صورت پذیرش صحت استناد پاره‌ای از آنها، واژه‌های به‌کاررفته را تعابیری قابل تأویل و استعاری تلقی کرده‌اند.

گذشته از آفرینش کیهان، به هنگام سخن از آفرینش انسان نیز آب ایفاگر نقشی نمایان است. در آیه‌ای از قرآن کریم در‌این‌باره چنین گفته شده است: «وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الماءِ بَشَراً: او ست آن‌که از آب بشری آفرید» (فرقان/ 25/ 54) و با الهام‌گرفتن از همین آیه اسـت که در «مسـائل عبدالله بن سلّام» (نک‍ : مجلسی، 57/ 244؛ الاختصاص، 48)، دربارۀ آفرینش گِل نخستین انسان، از «زبد الماء» سخن رفته است.

 

آب در ساختار کیهان

در تفسیر آیۀ «و هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْارضَ فی سِتَّةِ اَیّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمٰاءِ»: او ست آن‌که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و عرش او بر آب بود (هود/ 11/ 7)، متفکران اسلامی از دیدگاه کلامی خاص خود، هریک نظری ابراز کرده‌اند، ولی آنچه به‌عنوان یک توافق ضمنی دربارۀ این آیه در روایات، تفاسیر و کتابهای اعتقادی دیده می‌شود، آن است که این آیه دربارۀ زمانی پیش از آفرینش آسمانها و زمین سخن می‌گوید. بااین‌همه، در این آیه تکیه بر عنصر آب که عرش بر آن قرار یافته است، موجب شده تا در اندیشه‌های سنتی مسلمانان، وجود آبهای انبوه در آسمانها پذیرفتنی باشد و از آنجا ست که در روایات از وجود دریاهای بزرگ در آسمانهای هفت‌گانه سخن بسیار گفته شده است (مثلاً نک‍ : ابن‌بابویه، التوحید، 281) و گاه نیز تلاش بر آن بوده است تا میان این پندار و برخی از آیات قرآنی رابطه‌ای برقرار شود؛ به‌عنوان مثال در برخی از روایات، «اَلْبَحْرِ المَسْجور» (نک‍ : طور/ 52/ 6)، دریایی در بالای آسمانها و زیر عرش دانسته شده است (سیوطی، 3/ 322، 6/ 118). همچنین در تفسیر آیۀ «فَفَتَحْنا اَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ»: پس درهای آسمان را به آبی فروریز گشودیم (قمر/ 54/ 11)، چنین آمده است که خداوند به هنگام فرودآمدن عذاب بر قوم نوح، آبهای آسمان را بر آنان فروریخت و این تنها و نخستین‌بار بود که پوشش میان آبهای آسمانی و زمینی برچیده شد. در ادامه، عبارتِ «فَالْتَقَی الْماءُ» در آیۀ بعد (همان/ 12)، به تلاقی آبهای آسمانی و آبهای زمینی تفسیر شده است (نک‍ : ابراهیم بن محمد، 1/ 179؛ طبری، 27/ 55؛ طبرسی، احمد، 1/ 260؛ سیوطی، 6/ 134). این روایات را می‌توان با بندهای نخستینِ سفر پیدایش، دربارۀ جداسازی آبهای زیرین و زبرین به وسیلۀ فلک (آسمان) و فراز دیگر آن یعنی فروریختن آبهای آسمـانی بر قـوم نوح مقـایسه کـرد (نک‍ : 1: 6، 7؛ 7: 11؛ 8: 2؛ نیز قس: مزامیر، 148: 4).

برخی از روایات نیز حکایت از این پندار کهن دارند که زمین بر پشت یک ماهی (حوت) قرار دارد و ماهی خود در آبی شناور است. گاه در برخی گونه‌های روایت، میان زمین و ماهی و آب، واسطه‌هایی نیز وارد شده است (نک‍ : مجلسی، 57/ 253؛ قس: سیوطی، 6/ 238؛ کلینی، 8/ 89؛ قس: سیوطی، 6/ 239). باید گفت که در هیچ‌یک از مکاتب عقل‌گرای کلامی و فلسفی، وجود چنین ساختاری از کیهان پذیرفته نشده است. درواقع نقش آب در ترکیب کیهان از دیدگاه دیگری مورد توجه عقل‌گرایان بود. نظریۀ یونانی «عناصر اربعه» که 4 عنصر اصلی آب، آتش، هوا و خاک را به‌عنوان عناصر سازندۀ جهان جسمانی تلقی می‌کرد، از طریق ترجمه‌های عربی آثار یونانیان، در دسترس فیلسوفان اسلامی قرار گرفت و با اصلاحاتی که در آن به عمل آمد، در مکاتب مختلف فلسفۀ اسلامی پذیرفته شد (نک‍ : دبا، عناصر اربعه).

 

آبهای ستوده و آبهای نکوهیده

آب زمزم در روایات اسلامی بهترین آب روی زمین دانسته شده (کلینی، 6/ 386؛ ازرقی، 2/ 50، 53)، و به‌عنوان آب متبرک و شفابخش شناخته شده است (نک‍ : کلینی، 6/ 387؛ ابن‌بسطـام، 52؛ سیوطی، 3/ 221). تقـدس این آب از آنجا ست که به هنگام تشنگی اسماعیل (ع) و هاجر، توسط جبرئیل از زمیـن به در آمد (نک‍ : ابن‌هشـام، 1/ 102؛ ازرقی، 2/ 50؛ نیز نک‍ : دبا، زمزم).

آب «چاه غرس» در منطقۀ قبای مدینه نیز در روایات متعدد از زبان پیامبر (ص)، چشمه‌ای از چشمه‌های بهشت به شمار آمده است (نک‍ : ابن‌سعد، 1(2)/ 184، 185) و آورده‌اند که پیـامبر (ص) در وصیت خویش، از حضرت علی (ع) خواسته بود تا ایشان را با آب چاه غرس غسل دهند (نک‍ : ابن‌طاووس، الطرف ... ، 42؛ یاقوت، ذیل غرس). کاربرد آب این چاه در مراسم غسل آن حضرت، در دیگر روایات نیز تأیید شده است (مثلاً نک‍ : ابن‌سعد، همانجا؛ ابن‌شبه، 1/ 161-162). فرودآمدن آبهای بهشتی بر زمین، در روایات اسلامی جایگاه ویژه‌ای دارد. در فرازی از قرآن کریم چنین آمده است: «وَ اَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَاَسْکَنّاهُ فی الْاَرْضِ وَ اِنّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرونَ»: از آسمان آبی به‌اندازه فروفرستادیم، پس آن را در زمین ساکن کردیم و بر بردن آب تواناییم (مؤمنون/ 23/ 18). اگرچه این آیه می‌تواند به‌سادگی سخنی دربارۀ فروفرستادن باران از آسمان تلقی شود و در بسیاری از تفسیرها نیز همین برداشت از آن دیده می‌شود، ولی در پاره‌ای از روایات، با الهام‌گرفتن از این آیه، پندار فرودآمدن چشمه‌ها و رودهایی از بهشت عنوان شده است.

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: